کد مطلب:369992 شنبه 21 اسفند 1395 آمار بازدید:753

64 : اللهم خذ لنفسک من نفسی ما یخلصها، و ابق لنفسی من نفسی ما یصلحها، فاننفسی هالکه او تعصمها
 امام (ع ) و دو درخواست مهم 

امام سجاد علیه السلام در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق ، دو مطلب مهم را به عرض مقدس حضرت باری تعالی می رساند. اول عرض می كند: بارالها! از نیات و اعمال من ، آن را برای خود برگیر كه موجب خلاصی من از خشم و عذاب تو گردد. دوم عرض می كند: بارالها! آن را از من برای خودم واگذار كه مایه خودسازی و اصلاح نفسم باشد، چه آنكه نفس من در معرض تباهی و هلاكت است ، مگر آنكه تو مصونیتش بخشی و محافظتش نمایی .

به خواست خداوند توانا، موضوع سخنرانی و بحث امروز، این دو جمله است كه امام زین العابدین (ع ) در مقام دعا به پیشگاه الهی عرض نموده و تمنای اجابتش را دارد. كلمه نفس در لغت عرب به معنای متعددی آمده و ذكر همه آنها در این مقام غیر ضروری و موجب تطویل كلام است . در قرآن شریف و روایات اولیای گرامی اسلام ، كلمه نفس در موارد متعدد آمده و بیشتر معانی لغوی آن كلمه به مناسبت مقام ، در آن آیات و روایات اراده شده است ، آنچه در شرح و توضیح كلام حضرت علی بن الحسین علیهما السلام ضرورت دارد، این است كه معلوم شود امام (ع ) از كلمه نفس كه در ابتدای دعا برای خداوند و برای خود ذكر نموده و در كنار هم آورده ، چه اراده فرموده است ، و سپس آیات و اخباری كه حاوی این كلمه است و در بحث انسان سازی و مكارم اخلاق ، مفید و مؤ ثر است ، توضیح داده شود.

النفس هی ذات الشی ء و حقیقته و بهذا تطلق علی الله تعالی . (85)

معنی نفس در كتاب مجید 

نفس عبارت از ذات و حقیقت چیزی است و به همین معنی كلمه نفس درباره خداوند اطلاق می شود. در قرآن شریف ، خداوند كلمه نفس را درباره ذات اقدس خود به كار برده و فرموده است :

و یحذركم الله نفسه و الله رعوف بالعباد . (86)

خداوند شما را می ترساند از نفس خود، یعنی از عذابی كه برای گناهكاران مقرر فرموده ، كه آفریدگار، به بندگان رئوف و مهربان است .

اینكه در پایان آیه تحذیر، سخن از راءفت به میان آورده ، اشاره به این حقیقت است كه تحذیر باری تعالی ناشی از راءفت و رحمت اوست ؛ می خواهد مردم را از عذاب برهاند، همانند طبیب حاذق و مهربانی كه مریض خود را از خوردن غذاها و میوه های مضر بر حذر می دارد تا او را از عذاب بیماری رهایی بخشد و از نعمت سلامت برخوردارش سازد. در آیه دیگر آمده كه حضرت مسیح (ع )، كلمه نفس را درباره خداوند به كار برده و پیش از آن ، از نفس خود یاد كرده است .

و اذ قال الله یا عیسی بن مریم اءاءنت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله ، قال سبحانك ما یكون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسك انك انت علام الغیوب . (87)

كلام حضرت مسیح (ع ) 

زمانی كه خداوند حضرت مسیح بن مریم را مخاطب ساخت و فرمود: آیا تو به مردم گفتی كه جز خداوند، مرا و مادرم را به الهیت بگیرید؟ حضرت مسیح در پاسخ ، اول خداوند را تنزیه نمود، سپس گفت : من مجاز نیستم چیزی را كه حق نیست و به زبان آورم ، اگر چنین حرفی را گفته بودم ، قطعا تو می دانستی ، تو از آنچه در ضمیر من است آگاهی و من از ذات مقدست آگاهی ندارم كه تو به تمام حقایق نهفته و پنهان عالم و دانایی .

امام سجاد (ع ) در جمله اول دعا كه موضوع بحث امروز است ، درباره خداوند و درباره خودش كلمه نفس را به كار برده و عرض می كند:

اللهم خذ لنفسك من نفسی ما یخلصها .

بارالها! از نیات و اعمال منتسب به من ، آن را برای خود برگیر كه موجب خلاصیم از خشم و عذاب تو گردد.

مرحوم علامه ، سید علی خان ، در كتاب ریاض السالكین در تفسیر و توضیح این جمله از كلام حضرت زین العابدین (ع )، چند احتمال را نقل نموده و یك احتمال را نیز از خودش ذكر كرده است ، علاقه مندان به نظریه ها و احتمالات گفته شده ، می توانند به آن كتاب مراجعه نمایند. آن را كه گوینده احتمال می دهد، در اینجا با ذكر دو مقدمه به عرض شنوندگان گرامی می رساند:

مقدمه اول : كارهایی كه می تواند آدمی را از خشم و عذاب خدا خلاص كند، ادای فرایض و اجتناب از محرمات ، و خلاصه ، آن اعمالی است كه مرضی ذات اقدس او باشد.

منشاء اعمال خوب و بد 

مقدمه دوم : انگیزه های درونی و افكار و اندیشه های باطنی ، منشاء اعمالی است كه انجام می دهیم و خوب و بد آنها وابسته به نیات و افكار پسندیده و ناپسند ماست . ایمان به توحید منشاء یكتاپرستی است و اندیشه شرك ، مایه بت پرستی ؛ با انگیزه یاد خدا نماز می خوانیم و غفلت از خداوند، نماز را از یادمان می برد. برای مصون ماندن از آتش ، روزه می گیریم و با غفلت از ثواب و عقاب الهی ، روزه از ستون وظایف ما حذف می شود. سخنان ما نیز از اعمال ماست ، گاهی به انگیزه ایمان و برای رضای خداوند سخنی می گوییم و مردم را به انجام فریضه می خوانیم و علامت تنزه و تقدس فكر ما این است كه خودمان طبق گفته خود عمل می كنیم . اما گاهی به انگیزه ریا كاری و اغفال مردم به این و آن تذكر و دستوری می دهیم . اما خودمان عمل نمی نماییم . این سخن نه تنها مایه نجات و سعادت نیست ، بلكه تضاد قول و عمل می تواند پرونده مسئولیتی را در پیشگاه خداوند برای ما باز كند و مورد موآخذه و پرسشمان قرار دهد.

عن النبی صلی الله علیه و آله : لكل قول مصداق من عمل یصدقه او یكذبه . فاذا قال ابن آدم و صدق قوله بعمله رفع قوله بعمله الی الله تعالی و اذا قال و خالف عمله قوله رد قوله علی عمله الخبیث و هوی به الی النار . (88)

بیان رسول اكرم (ص ) 

رسول اكرم (ص ) فرمود: هر گفته ای مصداقی از عمل دارد كه گفته را تصدیق یا تكذیب می نماید؛ وقتی فرزند آدم سخنی می گوید و عملش گفته او را تصدیق می نماید، قولش به وسیله عمل به پیشگاه الهی بالا می رود، و اگر سخنی بگوید و عملش با قولش مخالف باشد، سخنش بر می گردد به عمل خبیث و آلوده ای كه مرتكب شده و در آتش دوزخ سرنگون می گردد.

رابطه سخن و عمل و رفعت قول منطبق با عمل ، در قرآن شریف آمده است :

الیه یصعد الكلم الطیب و العمل الصالح یرفعه . (89)

كلام طیب به سوی خداوند صعود می كند و به درجه رفیع می رسد و چیزی كه آن را بالا می برد، عمل صالح است .

صعود عمل صالح 

عمل صالح كه به معنای اطاعت از اوامر الهی و اجتناب از محرمات اوست ، مایه خلاصی افراد از خشم و عذاب خداوند است . از آیه ای كه مذكور افتاد و همچنین از حدیث رسول اكرم (ص ) این نتیجه به دست آمد كه عمل صالح ، خود به سوی باری تعالی صعود می كند و سخن طیب را نیز با خود بالا می برد. اما حضرت زین العابدین (ع ) در عبادت دعا عرض می كند:

اللهم خذ لنفسك من نفسی ما یخلصها .

بارالها! نیات خوب و اعمال صالحه ای را كه نفسم را از عذاب خلاص می كند، از من بگیر و نزد خودت ببر.

محتوای آیه قرآن و دعای حضرت سجاد (ع )، رفعت اعمال صالحه و بالا رفتن آن به سوی خداوند است با این تفاوت كه در آیه ، صعود به صورت فعل لازم آمده و فرموده است كه عمل صالح خود به سوی باری تعالی صعود می نماید، و در عبارت دعا به صورت فعل متعدی آمده و از خداوند درخواست می كند كه تو نیات خوب و اعمال صالحه مرا كه مایه خلاصی نفسم می شود، از من بگیر و نزد خودت ببر، و هر دو عبارت آیه و دعا به یك نتیجه می رسد و آن : بالا رفتن عمل صالح و نیل به رفعت واقعی است .

جمله دوم دعا 

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در جمله دوم دعا كه موضوع بحث و سخنرانی امروز است ، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و ابق لنفسی من نفسی ما یصلحها .

بارالها! از نفس خودم برای خودم آن را باقی بگذار كه مرا اصلاح می نماید. نمی دانیم امام معصوم ابقای چه چیزهایی را برای اصلاح نفس خود از خداوند درخواست می نماید، اما اگر یك مرد الهی غیر معصوم چنین تقاضایی را از حضرت باری تعالی بنماید، می توان گفت كه امور متعددی مورد نظر اوست و از خداوند می خواهد با لطف و رحمت خویش آن ذخایر سعادت بخش و گرانقدر را تا پایان عمر در وجودش نگاهداری نماید تا بتواند در پرتو آنها به اطاعت حضرت حق ادامه دهد و در راه صلاح و رستگاری خویش قدم بر دارد. در اینجا با استفاده از آیات و روایات ، پاره ای از آن عوامل به عرض شنوندگان محترم می رسد. اولین و بزرگترین عطیه ای را كه آفریدگار حكیم در وجود بشر به ودیعه گذارده و در تمام امور، انسانها را به خیر و صلاح هدایت می نماید، عقل است . علی علیه السلام درباره این ذخیره الهی فرموده است :

بالعقل صلاح كل امر. (90)

با چراغ عقل ، تیرگی ها برطرف می شود و صلاح و فساد تمام امور روشن می گردد.

عن موسی الكاظم علیه السلام قال : یا هشام ! من اراد الغنی بلا مال و راحة القلب من الحسد و السلامة فی الدین فلیتضرع الی الله فی مساءلته بان یكمل عقله . (91)

ارزش عقل 

امام كاظم علیه السلام فرموده : ای هشام ! كسی كه خواهان غنی و بی نیازی است بدون داشتن مال ، و طالب سلامت و راحت قلب است از بیماری حسد و می خواهد دینش همواره سالم بماند، دست تضرع و دعا به پیشگاه خداوند بر دارد و از او بخواهد كه عقلش را كامل فرماید.

عن علی علیه السلام قال : افضل حظ الرجل عقله ، ان ذل اعزه و ان سقط رفعه و ان ضل ارشده و ان تكلم صدقه . (92)

علی (ع ) فرموده : برترین حظ و نصیب مرد عقل اوست ، اگر ذلیل شود عزیزش می گرداند، اگر فرو افتد بلندش می كند، اگر گمراه شود هدایتش می نماید، و اگر سخن بگوید كلام صواب را به زبانش جاری می كند.

قال رسول الله صلی الله علیه و آله : ما قسم الله للعباد شیئا افضل من العقل فنوم العاقل افضل من سهر الجاهل و اقامة العاقل افضل من شخوص الجاهل و لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتی یستكمل العقل و یكون عقله افضل من جمیع عقول امته . (93)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : خداوند بین بندگان خود چیزی را برتر و بالاتر از عقل تقسیم نفرموده است ؛ خواب عاقل از شب بیداری جاهل افضل است ؛ منزل نشستن عاقل از بیرون رفتن جاهل از منزل برای جهاد یا برای كار افضل است ؛ و خداوند هیچ نبی و رسولی را بین مردم مبعوث نفرمود، مگر آنكه عقلش را تكمیل نماید، به طوری كه عقل او از جمیع عقلهای امت برتر و بالاتر باشد.

اعمال قوه عقل 

عقل برای شناخت حق از باطل و تشخیص صواب از خطا همانند چشم است برای تمیز راه از چاه و شناخت جاده از بیراهه ؛ كسی كه چشم سالم دارد، اگر موقع راه رفتن پلكها را روی هم بگذارد یا با پارچه آن را ببندد، با انسان فاقد چشم فرقی ندارد؛ او كه با چشم بسته راه می رود مانند انسان نابینا هر لحظه ممكن است با دیوار یا درختی برخورد كند و زخمی شود یا در گودالی فرو افتد و استخوانش بشكند. كسی كه عقل دارد و از گرانبهاترین نعمتهای الهی كه فصل ممیز انسان و حیوان است برخوردار می باشد، اگر آن را در راه احیای انسانیت و تعالی و تكاملی كه شایسته انسان است به كار نگیرد، به خیر و شر انسانی خود نیندیشد، و از چراغ عقل برای یافتن راه صلاح و رستگاری خود استفاده ننماید. و تنها به زندگی حیوانی و منافع و لذایذ مادی قانع باشد، او بعد انسانی خود را كه معیار برتری و فضیلت اوست ، عملا پایمال نموده و مانند انسان فاقد عقل زندگی كرده است . به كار گرفتن عقل وسیله نیل به مقام رفیع انسانیت است ؛ تعقل و تفكر، راه حق را ارائه می كند، آدمی را به پیروی از آن ترغیب می نماید، و موجبات تعالی و تكامل وی را فراهم می آورد. استفاده ننمودن از عقل و بی اعتنایی به تعقل و تفكر، آدمی را در محیط تیره و تاریك جهل زندانی می كند، از پیشرفتهای سعادت بخش محرومش می نماید، و سرانجام پرونده عمرش با بدبختی و تیره روزی بسته می شود.

عن علی علیه السلام قال : العقل یهدی و ینجی و الجهل یغوی و یردی . (94)

علی (ع ) فرموده : عقل هدایت می كند و نجات می بخشد. جهل گمراه می كند و به پستی سوق می دهد.

عقل و اصلاح نفس 

نتیجه آنكه دارا بودن عقل یك مطلب است و به كار بستن عقل مطلب دیگر. كسی كه عقل دارد و به شایستگی تعقل می كند و با اندیشه و فكر عقاید صحیح و باطل را تمیز می دهد، اخلاق انسانی را از درنده خویی و صفات حیوانی جدا می كند، اعمال روا و ناروا را از هم تفكیك می نماید، و خلاصه ، در پرتو عقل به حق و صواب گرایش می یابد و از ناحق و خطا اجتناب می كند، بیگمان به یكی از عوامل مهم اصلاح نفس و احیای انسانیت نایل آمده و خویشتن را به شایستگی می سازد. اما كسی كه واجد عقل است ، ولی آن را در پرده های تعصب و تقلید پیچیده و اسیر هوای نفس و شهواتش ساخته است ، او به نور عقل منور نمی شود و از نعمت هدایت و انسانیت برخوردار نمی گردد. چنین انسانی از مصادیق واقعی این آیه شریفه است :

ان الذین كفروا سواء علیهم اءاءانذرنهم ام لم تنذرهم لا یؤ منون . (95)

آنان كه عقلهای خود را زیر پرده های تاریك لجاج و عناد پنهان نموده اند، هشدارشان بدهی یا ندهی ایمان نمی آورند.

این قبیل افراد به جرم كفران نعمت عقل ، استحقاق كیفر دارند و در دنیا و آخرت به عذاب الهی معذب خواهند شد. اولیای گرامی اسلام برای اینكه قدر و منزلت عقل را در تاءمین سعادت انسانها به مردم بفهمانند و آنان را به ارزش این عطیه بزرگ الهی آگاه سازند، ضمن روایات متعدد با تعبیرهای متفاوت ، این واقعیت را بیان نموده اند، و در اینجا به ذكر دو حدیث كوتاه اكتفا می شود:

عن علی علیه السلام قال : العقل شرع من داخل و الشرع عقل من خارج . (96)

علی (ع ) فرموده : عقل ، راه واضح هدایت است از درون انسانها، و شرع ، عقل راهنمای مردم است از برون آنان .

عن الحسن بن الجهم قال : سمعت الرضا علیه السلام یقول : صدیق كل امری ء عقله و عدوه جهله . (97)

عقل ، دوستی راستگو 

حسن بن جهم می گوید از حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام شنیدم كه فرمود: دوست هر انسان عقل اوست و دشمنش جهل و نادانی او.

امام (ع ) ممكن بود برای عقل به جای كلمه صدیق ، خلیل یا رفیق یا حبیب بگوید ولی نفرمود، و كلمه صدیق را به كار برد برای آنكه بفهماند خلیل و حبیب و رفیق ، دوستانی هستند كه ممكن است در مواقعی به دوست خود دروغ بگویند، اما عقل دوستی است كه صداقت و راستی با سرشتش آمیخته و هرگز در راهنمایی ، خیانت نمی كند و دروغ نمی گوید.

از مجموع آنچه مذكور افتاد، این نتیجه به دست آمد كه اگر یك فرد الهی غیر معصوم بخواهد از خداوند درخواست نماید عواملی را كه مایه اصلاح و خودسازی من است و در نهادم وجود دارد تا پایان عمر ابقاء فرما، تمنایش محفوظ ماندن عقل با توفیق تعقل باشد، زیرا عقلی كه بر اثر اندیشه و تفكر، صواب را از خطا تمیز می دهد و به راه انسانیت و سعادتمان هدایت می نماید، سزاوار است كه ابقای آن اولین درخواست ما از پیشگاه باری تعالی باشد.

نفس ملهمه 

یكی دیگر از ذخایری كه پروردگار حكیم به بشر اعطا فرموده و در خودسازی و اصلاح انسانها اثر بسیار مفید دارد، نفس ملهمة است . اگر این ذخیره گرانقدر تا پایان عمر در ما بیدار و فعال بماند و ما نیز طبق دستورش عمل نماییم ، قطعا به سجایای انسانی و فضایل اخلاق متخلقمان می سازد. در آغاز بحث به مناسبت جمله اول دعای امام :

اللهم خذ لنفسك من نفسی ما یخلصها .

توضیح داده شد كه مراد از نفس خداوند و نفس امام (ع ) كه در این عبارت آمده و در كنار هم ذكر شده است ، ذات اقدس الهی و ذات امام (ع ) است و به طوری كه مذكور افتاد، در قرآن شریف كلمه نفس در دو مورد برای خداوند به كار رفته و ذات مقدس باری تعالی اراده شده است . كتاب مجید از كلمه نفس در مورد انسان ، مكرر استفاده نموده و در هر مورد معنای مناسب با آن اراده شده است ، من جمله فرموده :

و نفس و ما سویها، فالهمها فجورها و تقویها . (98)

قسم به نفس بشر و قسم به خداوندی كه آن را موزون و معتدل آفریده و گناه و ناپاكیش و همچنین تقوی و پاكیش را به وی الهام فرموده است .

عن ابیعبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل فالهمها فجورها و تقویها قال : بین لها ما تاءتی و ما تترك . (99)

امام صادق (ع ) در تفسیر این آیه فرموده است : خداوند برای نفس انسان بیان نموده ، آن را كه خوب است و باید عمل كند و آن را كه بد است و باید ترك گوید.

وجدان اخلاقی و اصلاح نفس 

خوب و بدهایی را كه آفریدگار جهان به تمام نفوس الهام فرموده و به طور طبیعی در ضمیر همه انسانها از هر قوم و نژاد مستقر ساخته ، گر چه عددی معدود و محدود دارند، اما اثرشان در اصلاح نفوس و تهذیب اخلاق و اعمال جامعه بسیار مفید و ثمر بخش است . ادای امانت ، وفای به عهد، و انصاف از جمله ملهمات الهی است ، تمام مردم جهان ، حتی اطفال خردسال به طور طبیعی و بدون معلم و مربی می فهمند كه ادای امانت خوب است و خیانت در امانت بد، وفای به عهد خوب است و عهد شكنی بد، انصاف خوب است و عمل خلاف انصاف بد. روان شناسان امروز این الهام را وجدان اخلاقی نامیده و عقیده دارند كه به كار بستن ندای وجدان فطری ، از عوامل گسترش پاكی و درستكاری و مایه سلامت روح است ، و سر پیچی از دستور وجدان ، علاوه بر زیانهای اجتماعی ، موجب شكنجه های روانی و بیماری های روحی است . وجدان اخلاقی قاضی واقع بین و نیرومندی است كه نمی توان با اغفال یا تهدید، مسیرش را تغییر داد و به قضاوت غیر واقعی و ناحق وادارش نمود. برای آنكه احكام نفس ملهمه كه حاوی دستور الهی است به خوبی اجرا شود و مردم در مقابل آن سر پیچی ننماید، آفریدگار توانا در نهاد هر فردی ضامن اجرایی را آفریده است . قرآن شریف از آن ضامن اجرا به لفظ لوامه تعبیر نموده و فرموده است :

لا اقسم بیوم القیامة . و لا اقسم بالنفس اللوامة . (100)

قسم به روز قیامت . و قسم به نفسی كه متخلفین از الهام الهی را ملامت می نماید و مجازاتشان می كند.

تخلف از دستور وجدان 

اگر آدمی به قضاوت وجدان ترتیب اثر داد و آن را به موقع اجرا گذارد، انجام وظیفه نموده و از تعرض نفس لوامه مصون خواهد بود، اما اگر از اجرای حكم وجدان خودداری نماید و مرتكب گناه شود، نفس لوامه با شكنجه های طاقتفرسا و ملامتهای جانكاه او را عذاب می كند، راحت و آسایش را از وی سلب می نماید و به طوری كه متخصصین بیماری های روانی در كتب علمی آورده اند، ممكن است شكنجه های درونی منشاء بیماری های بسیار سخت و غیر قابل درمان گردد. الهام الهی در شناخت فجور و تقوی و تمیز بد از خوب ، آنچنان نورانیتی به انسانها بخشیده كه هر فردی می تواند امور مورد نظر خود را به نفس ملهمه خویش عرضه كند، اگر درستی و صحت آن را با اطمینان خاطر و آرامش ضمیر یافت ، آن عمل خوب است و اگر با ناآرامی و بی قراری تلقی نمود، بد است ، و این مطلب در یك قطعه از حدیث مفصلی كه از رسول اسلام (ص ) نقل شده ، آمده است :

من ذلك ان وابصة الاسدی اتاه فقال لا ادع من البر و الاثم شیئا الا سالته عنه . فلما اتاه قال له بعض اصحابه : الیك یا وابصة عن رسول الله . فقال النبی صلی الله علیه و آله : دعه . ادن یا وابصة ! فدنوت . فقال : اتسال عما جئت له او اخبرك ؟ قال اخبرنی . قال : جئت تسال عن البر و الاثم . قال نعم . فضرب بیده علی صدره ، ثم قال : یا وابصة ! البر ما اطماءن به الصدر و الاثم ما تردد فی الصدر و جال فی القلب و ان افتاك الناس و افتوك . (101)

معیار خوب و بد 

قسمتی از آن حدیث مفصل این است كه وابصه اسدی حضور پیمبر اكرم (ص ) است شرفیاب شد. با خود گفت : هیچ خوبی و گناهی را فروگذار نمی كنم مگر آنكه از پیشوای اسلام می پرسم . وقتی نزد حضرت نشست ، یكی از اصحاب به او گفت : وابصة ! قدری از پیمبر فاصله بگیر. پیشوای اسلام (ص ) فرمود: او را واگذار، و خود حضرت به وی گفت : نزدیك بیا. نزدیك رفتم . آنگاه به من فرمود: آیا تو می پرسی از آنچه كه برای آن آمده ای یا من به تو خبر دهم ؟ عرض كرد: شما بگویید. فرمود: آمده ای از عمل خوب و گناه سؤ ال نمایی . عرض كرد: بلی . حضرت دستی به سینه اش زد. سپس فرمود: ای وابصه ! نیكی آن چیزی است كه سینه به آن مطمئن باشد و گناه چیزی است كه در صدر با تردید تلقی شود و در قلب ، ناآرام و بی قرار باشد، هر چند یك یا چند نفر با تو از خوبی آن سخن بگویند.

ناگفته نماند كه در كنار وجدان فطری ، وجدان دینی و تربیتی نیز در ضمیر اقوام و ملل جهان وجود دارد، با این تفاوت كه وجدان فطری الهام الهی است كه به قضای حكیمانه باری تعالی در ضمیر همه انسانها به ودیعه سپرده شده و درك تمام مردم جهان نسبت به خوبها و بدهای آن یكسان است ، اما وجدان دینی و تربیتی مردم یكسان نیست ، زیرا آداب و رسوم ملل عالم و همچنین عقاید دینی آنان متفاوت است و قهرا وجدانهای متفاوت خواهند داشت و روایت رسول اكرم (ص ) در مورد مسلمانان و پیروان قرآن شریف هر دو قسمت را شامل می شود، هم وجدان الهامی را در بر می گیرد و هم وجدان دینی اسلامی را.

تفاوت وجدان فطری و تربیتی 

در وجدان فطری ادای امانت خوب است و خیانت در امانت بد؛ ادای امانت كه بر وفق فطرت است با آرامش ضمیر و اطمینان خاطر انجام می شود، اما خیانت در امانت كه بر خلاف الهام الهی و وجدان فطری است ، موجب ناآرامی ضمیر و تشویش خاطر است . برای یك مسلمان واقعی كه دارای وجدان اسلامی است ، رد كردن پول ربا و خودداری از قبول آن با آرامش ضمیر و اطمینان خاطر انجام می شود. اما اگر بخواهد در موردی با صورت سازی و در قالب یك عمل ساختگی ربا را حلال كند، ضمیری مشوش و قلبی نا آرام دارد، چه بسا بر اثر همان نگرانی و تشویش خاطر از گرفتن آن پول چشم پوشی نماید. نتیجه آنكه اگر مسلمان غیر معصومی در پیشگاه الهی جمله دوم دعای امام سجاد (ع ) را به زبان آورد و بگوید:

و ابق لنفسی من نفسی ما یصلحها.

بارالها! از نفس خود من برای خودم آن را ابقاء فرما كه نفسم را اصلاح می نماید می توان گفت از عوامل اصلاح آدمی یكی نفس ملهمه است و آن دیگر، وجدان اسلامی است ، یعنی بارالها! موجباتی را فراهم آور كه این دو نیروی انسان ساز و سعادت بخش همواره در ضمیرم بیدار و فعال باشند تا مرا به اصلاح نفسم وادار نمایند، و همچنین درخواست می كند كه نفس لوامه در وجودم از فروغ و درخشش باز نماند تا من برای مصون ماندن از شكنجه و ملامت آن از مسیر مستقیم خارج نشوم . و به راه صلاح و رستگاری همچنان ادامه دهم .

در مقابل عواملی كه آدمی را به صراط مستقیم هدایت می كند و مایه اصلاح و سعادت است ، هوای نفس یا نفس اماره وجود دارد كه صاحبش را به انحراف سوق می دهد و به گناه و بدی ترغیبش می نماید. هوای نفس به قدری نیرومند و قوی است كه برای تحقق بخشیدن به مقاصد و دستورات خود، از موضع قدرت فرمان می دهد. از این رو نفس اماره اش می خوانند.

ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی . (102)

قدرت نفس اماره 

هوای نفس ، آدمی را به بدی و گناه امر می كند، مگر آنكه تفضل و رحمت الهی شامل شود و از خطر محافظتش نماید.

فرمان هوای نفس در بعضی از افراد به قدری نافذ و مؤ ثر است كه تا حد پرستش از آن اطاعت می نمایند.

اراءیت من اتخذ الهه هواه . (103)

آیا دیدی آن كس را كه به الهیت هوای نفس خویش گرایش یافته و بی قید و شرط اطاعتش می نماید؟

حضرت زین العابدین علیه السلام در جمله دوم دعا از پیشگاه خداوند درخواست نموده :

و ابق لنفسی من نفسی ما یصلحها.

بارالها! آن را از نفس خودم برای خودم باقی بگذار كه مایه اصلاح من است .

و سپس دلیل نیازمندی خود را به ابقای عوامل اصلاح چنین بیان نموده است :

فان نفسی هالكة او تعصمها.

زیرا نفس من در معرض هلاكت است ، مگر آنكه تو آن را محافظت فرمایی و از خطرش برهانی .

عامل هلاكت و تباهی انسان هوای نفس اوست و این دشمن بزرگ ، انسانها را به گناهان و اعمال ناروا می خواند و راه هلاكتشان را هموار می نماید.

عن علی علیه السلام قال : هواك اعدی علیك من كل عدو فاغلبه و الا اهلكك . (104)

دشمنترین دشمنان 

علی (ع ) فرموده : هوای نفست دشمنترین دشمنان توست ، آن را مغلوب و مقهور نما و گرنه هلاكت خواهد كرد.

برای مصون ماندن از خاطرات هوای نفس ، باید از ذات اقدس الهی نصرت خواست و با نیروی ایمان و مراقبت در انجام وظایف دینی ، هوای طغیانگر را مهار نمود و عنان نفس سركش را به دست عقل داد، كسی كه چنین پیروزی بزرگی نصیبش گردد، به مقام شامخ انسانیت نایل آمده است .

عن علی بن الحسین علیهما السلام قال : لكن الرجل كل الرجل نعم الرجل هو الذی جعل هواه تبعا لامرالله و قواه مبذولة فی قضاء الله . (105)

امام سجاد (ع ) فرموده : مرد واقعی ، مرد خوب ، و مرد تمام ، آن انسانی است كه هوای نفس خود را پیرو اوامر الهی قرار دهد و نیروهای خویش را در راه فرمان باری تعالی به كار گیرد.